خیلی حرف برای نوشتن دارم اما از فرط زیاد بودن و البته دلشوره، نمیدونم چی بگم.
عقدمون در تاریخ 10 اردیبهشت انجام شد. در محضر با حضور خانوادههامون. شب خوبی بود و خوش گذشت. انشالله کرونا بخوابه بتونیم جشن عقد رو هم برگزار کنیم.
همهی اینا در حالیه که دو روز قبل عقد و توی همهی سرشلوغیها، مقالهای که قرار بود ارائه بدم رو پرینت کردم و هی دستم بود تا آماده ش کنم.
تو همین حین استاد ایمیل زد که تاریخ 5 میارائه ست، با حضور خودش و چند تا از دانشجوهاش.
این بار دیگه مسلح رفتم برای ارائه.
لپ تاپ داداش رو قرض گرفتم که وسط کار خاموش نشه، و نت آقای محترم رو که دیگه مشکل قطعی نت و کند بودن نداشته باشم.
حدود 25 دقیقه از رو پاورپوینت ارائه دادم برای استاد و 4 تا از دانشجوهاش و حدود 10 دقیقه اونا سوال پرسیدن.
ارائه م تموم شد و استاد گفت آخر هفته بهم نتیجه رو اعلام میکنه.
جمعه بهم ایمیل زد و گفت که خبرهای خوبی داره.
نتیجه اینکه پذیرش با فاند کامل (هزینههای تحصیل+هزینههای زندگی) دارم الان.
خوشحالم؟ نمیدونم. دلشوره دارم؟ خیلی.
کاشکی با آقای محترم یه جا پذیرش داشتیم. تو دلم رخت میشورن.
هرچند هنوز مشخص نیست بتونیم ویزا داشته باشیم یا نه، اما پژمرده ام.
این روزا هم طبق معمول درگیر و دار مهمونیهای بعد از عقد هستیم. روزهای قشنگیه، اما خب دیگه.....
بهتره ناشکری نکنم و بسپارم دست خدا، تا ببینیم چی پیش میاد.